در شهر افسانه ای وجود دارد که شما بزرگ شده اید - "خون آشام به مدت پانصد سال که در آن مهر شده است از خواب بیدار می شود که خورشید چشمک می زند و زمین حرکت می کند." البته ، این فقط یک داستان است ...
شما یک جوان در کالج هستید و اشتیاق به نوشتن دارید. شما از تحصیل خود لذت برده اید ، اما همیشه کمی متفاوت از همه بوده اید. اخیراً ، شما در حال رویاهای عجیب و غریب و حتی کابوس بوده اید. شما می توانید نبردهای خونین ، یک جنگل مرموز و یک مرد خوش تیپ را ببینید که کاملاً نمی توانید آن را بشناسید. همه ی اینها چه معنایی میدهد؟
یک روز ، شما در حال تماشای یک گرفتگی خورشیدی هستید وقتی یک زلزله ناگهانی شما را از پای خود می کشد. کسی شما را جلب می کند - این مرد از رویاهای شماست! اگر به اندازه کافی عجیب نبود ، به نظر می رسد دو دانشجوی انتقال اسرارآمیز شما را از مدتها قبل می شناسند.
آیا واقعاً افسانه بود؟
معنی همه رویاهای شما چیست؟
بنابراین زندگی مرموز و عاشقانه شما با سه خون آشام خوش تیپ شروع می شود!
دریک - Lord Vampire
یک آقا باحال و پالایش ، Drake از یک نفرین اسرارآمیز رنج می برد. او بخشی از حافظه خود را از دست داده و از شما درخواست کمک می کند! شما هم خاطره عجیبی از او دارید ... آیا می توانید به او کمک کنید تا حافظه خود را بازیابد و بر گذشته غم انگیز خود غلبه کند؟
Caleb - کریسمس مهربان
محترم و نامشخص ، كالب تمایل دارد در سایه برادرش ماركوس پنهان شود. او ترجیح می دهد خواندن داستان در مورد نبردهای خارق العاده و نه جنگیدن در آنها ... اما او یک قدرت پنهانی در پشت آن لبخند مهربان دارد. آیا به او کمک خواهید کرد که قدرت درونی خود را به همراه احساسات واقعی خود کشف کند؟
مارکوس - مبارز داغ
رقابتی و سرسخت ، مارکوس به قدرت جسمی خود افتخار می کند و زیاد به انسان فکر نمی کند. او همیشه در تلاش است تا خودش را اثبات کند ، و اشتیاق او بی نظیر است ... آیا به او کمک خواهید کرد که نگرش بی روح خود را خسته کند و یاد بگیرد که قدرت واقعی در قلب نهفته است؟